نازنین زهرا عزيز مننازنین زهرا عزيز من، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

چراغ زندگیمون

خونه عمه بابا

اینم از عکسهای دخترهای فامیل بابا محمدی تو خونه عمه بابا محمدی که پنجشنبه شب رفتیم ..... ستایش . نگار .الناز.بهاره و شما .فاطمه   ...
19 آذر 1391

محرم و ماجراهاش

  سلام سلاااااااااااااااام دختر گلم بالاخره فرصت دادی تا مامان بیاد و وبلاگت و آپ کنه روز اول محرم بود که دختر گلی مامان اولین کلمه زندگیش و یاد گرفته بود و همش تکرار می کرد آقاااااااااا کلی من و بابا ذوق کردیم از بس بابا محمدی این و تکرار کرد تو هم یاد گرفتی فکر کنم کلمه بعدی هم که بگی بابا باشه چون همش تو خونه راه می رم و برات هجی میکنم.الهی زودی حرفای قشنگ بزنی و واسه مامان بابا دلبری کنی.    روز چهارم محرم که شما 2 ماه و سه روزت بود جیغ زدن و یاد گرفته بودی و هی جیغ می زدی .فدا جیغ زدنات بشم. روز هفتم محرم که پنج شنبه بود بابا محمدی میخواست بره سید جعفر منم واسه این...
7 آذر 1391